توجه ویژه قوه قضائیه به مشکلات اسناد اراضی مردم بندر شیرینو ضروری است ارتقای پاسگاه به کلانتری خواست مردم بندر شیرینو گلایه و ناراحتی مردم از حذف طبقه سوم مرکز جامع سلامت بندر شیرینو ساخت مجتمع فرهنگی در بندر شیرینو به یک مطالبه اجتماعی تبدیل شده است بریده شدن نان صیادان و مشکلات معیشتی به دلیل عدم توجه به رفع مشکلات اسکله صیادی بندر شیرینو فلر پتروشیمی رایان پلیمر پویا، تهدیدی برای مردم شهر شیرینو درخشش کانگفوکاران باشگاه ادب شیرینو در مسابقات جم شیرینو؛ شهری در سایه صنعت عظیم گاز اما در فقر امکانات اولیه گلایه مردم بندر شیرینو از قطعی مکرر اینترنت و اختلال در تلفن همراه قانون فصلالخطاب مسائل جغرافیایی است؛ اختلافافکنی ممنوع نتیجه افتتاح درمانگاه بدون پزشک در قلب پارس جنوبی – بندر شیرینو ساختمان مرکز خدمات جامع سلامت امام رضا(ع) بندر شیرینو افتتاح شد
دانلود کتاب قصه های سرزمین جم؛ دوره گرد عجیب معرفی کتاب قصه های سرزمین جم؛ دوره گرد عجیب کتاب قصه های سرزمین جم؛ دوره گرد عجیب داستانی فانتزی از زندگی پسری است که زندگی کاملا معمولی دارد، تا اینکه دست سرنوشت او را از جایی که هست برمیدارد و به دنیای دیگری میبرد. دنیایی که باید با […]
زینب کوهرو: من از همان بچگی پسر شر و شیطونی بودم.به قول دایی بزرگهام از دیوار راست بالا میروم.تمام فامیل یا بهتر بگویم تمام مردم محله میدانند که من خیلی نترس، شجاع و دیوانه هستم.با این سن کمم خیلی از بزرگترهای محل دل و جراتدارتر هستم.اگر کسی بگوید فلان جا خطر دارد و هیچ انسانی نباید برود من اولین کسی هستم که میروم.اصلا ترس ....
زینب کوهرو: به خانهی ویلایی روبه رویم خیره شده بودم.با باز شدن در ماشین نگاهم روی صورت خندان محمدحسین سُر خورد.دستش را سمتم دراز کرد و با سرخوشی گفت:«بانو خیال پیاده شدن ندارند؟!»لبخندی زدم، دستش را گرفتم و با احتیاط پایین آمدم.دوباره نگاهی به خانه انداختم و گفتم:«محمد، من هنوز دلم راضی...»نزاشت حرفم را تمام کنم، سریع گفت...
زینب کوهرو: پدر من، پدر پدرم، پدر پدر پدرم، پدر پدر پدر پدرم، خلاصه نسل اندر نسل خانوادهی من جاشو بودهاند و زندگیشان در دریا و ماهی و تور خلاصه میشود. پدرم میگوید پدر پدرش در زمان جوانی با زنی ازدواج کرده که نیمی از بدنش انسان و نیمی دیگر ماهی بوده. من این داستان […]