حدیث روز
امام علی (ع) می فرماید : هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬ خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است.

دوشنبه, ۱۲ خرداد , ۱۴۰۴ 6 ذو الحجة 1446 Monday, 2 June , 2025 ساعت تعداد کل نوشته ها : 403 تعداد نوشته های امروز : 0 تعداد اعضا : 4 تعداد دیدگاهها : 99×
  • امام خامنه ای و خمینی شیرینو
    امام خامنه ای و خمینی شیرینو
  • اطلاعیه ها

    توجه ویژه قوه قضائیه به مشکلات اسناد اراضی مردم بندر شیرینو ضروری است ارتقای پاسگاه به کلانتری خواست مردم بندر شیرینو گلایه و ناراحتی مردم از حذف طبقه سوم مرکز جامع سلامت بندر شیرینو ساخت مجتمع فرهنگی در بندر شیرینو به یک مطالبه اجتماعی تبدیل شده است بریده شدن نان صیادان و مشکلات معیشتی به دلیل عدم توجه به رفع مشکلات اسکله صیادی بندر شیرینو لزوم نگاه ویژه صنایع پتروشیمی به اشتغال جوانان شیرینو شهردار و اعضای شورای اسلامی شهر شیرینو انتصاب سردار خرم‌دل را تبریک و از زحمات سرتیپ رزمجو تقدیر کردند فوری/هشدار؛ احتمال تکرار فاجعه بندرعباس در بندر شیرینو جدی است پیام تسلیت اعضای شورای اسلامی شهر و شهردار بندر شیرینو پی حادثه اسکله شهید رجایی بندرعباس و جان باختن تعدادی از هموطنان تقدیر اعضای شورای شهر شیرینو از معاون “سابق” و تبریک “جدید” سیاسی فرمانداری کنگان درمانگاه شهر شیرینو در قلب پارس جنوبی؛ بعد از ۱۸۸ روز از افتتاح همچنان بدون پزشک بازدید گروه مشاور و شهرساز از سطح شهر بندر شیرینو با حضور اعضای شورای اسلامی و شهردار امام جمعه بخش سیراف از عوامل برگزاری یادواره شهدای شیرینو تقدیر کرد

    برچسب » نویسنده

    زینب کوهرو: معرفی و دانلود کتاب قصه های سرزمین جم؛ دوره گرد عجیب
    3 سال قبل
    معرفی کتاب و دانلود کتاب

    زینب کوهرو: معرفی و دانلود کتاب قصه های سرزمین جم؛ دوره گرد عجیب

    دانلود کتاب قصه های سرزمین جم؛ دوره گرد عجیب   معرفی کتاب قصه های سرزمین جم؛ دوره گرد عجیب کتاب قصه های سرزمین جم؛ دوره گرد عجیب داستانی فانتزی از زندگی پسری است که زندگی کاملا معمولی دارد، تا اینکه دست سرنوشت او را از جایی که هست برمی‌دارد و به دنیای دیگری می‌برد. دنیایی که باید با […]

    زینب کوهرو: داستان/ بچه‌ بروک
    3 سال قبل

    زینب کوهرو: داستان/ بچه‌ بروک

    زینب کوهرو: من از همان بچگی پسر شر و شیطونی بودم.به قول دایی‌ بزرگه‌ام از دیوار راست بالا می‌روم.تمام فامیل یا بهتر بگویم تمام مردم محله می‌دانند که من خیلی نترس، شجاع و دیوانه‌ هستم.با این سن کمم خیلی از بزرگ‌ترهای محل دل و جرات‌دارتر هستم.اگر کسی بگوید فلان جا خطر دارد و هیچ انسانی نباید برود من اولین کسی هستم که می‌روم.اصلا ترس ....

    زینب کوهرو: داستان/ روستا
    3 سال قبل
    داستان/ روستا

    زینب کوهرو: داستان/ روستا

    زینب کوهرو: به خانه‌ی ویلایی روبه رویم خیره شده بودم.با باز شدن در ماشین نگاهم روی صورت خندان محمدحسین سُر خورد.دستش را سمتم دراز کرد و با سرخوشی گفت:«بانو خیال پیاده شدن ندارند؟!»لبخندی زدم، دستش را گرفتم و با احتیاط پایین آمدم.دوباره نگاهی به خانه انداختم و گفتم:«محمد، من هنوز دلم راضی...»نزاشت حرفم را تمام کنم، سریع گفت...